جدول جو
جدول جو

معنی شباهت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

شباهت داشتن
(خُ شِ / شُ مَ / مُ دَ)
مانستن. مشابهت داشتن. شبیه و مانند بودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شباهت داشتن
گراهیدن
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
شباهت داشتن
لتشبّهٍ
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
شباهت داشتن
Resemble
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شباهت داشتن
ressembler
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شباهت داشتن
parecerse
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شباهت داشتن
напоминать
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
شباهت داشتن
ähneln
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
شباهت داشتن
нагадувати
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شباهت داشتن
przypominać
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
شباهت داشتن
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
شباهت داشتن
assemelhar-se
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شباهت داشتن
somigliare
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شباهت داشتن
مشابہت رکھنا
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
شباهت داشتن
সাদৃশ্য থাকা
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
شباهت داشتن
เหมือน
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
شباهت داشتن
kufanana
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شباهت داشتن
benzemek
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شباهت داشتن
לדמות
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
شباهت داشتن
닮다
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
شباهت داشتن
mirip
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شباهت داشتن
समान होना
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
شباهت داشتن
lijken
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
شباهت داشتن
似ている
تصویری از شباهت داشتن
تصویر شباهت داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باطل داشتن. ضایع و فاسد کردن:
همی دارد او دین یزدان تباه
مبادا بران نامور بارگاه.
فردوسی.
و ما را دوزخی میخواندو کار ما را تباه میدارد. (قصص الانبیاء جویری)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ چَ / چِ اُ دَ)
تظلم داشتن. گله و شکوه داشتن:
در ایام عدل تو ای شهریار
ندارد شکایت کس از روزگار.
(بوستان).
درمانده ام من از تو شکایت کجا برم
هم با تو گر ز دست تو دارم شکایتی.
سعدی.
شکایت از تو ندارم که شکر باید کرد
گرفته خانه درویش، پادشه به نزول.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(رِ اُ دَ)
استکراه. (منتهی الارب). نفرت داشتن. بی میل بودن. ناگوارایی داشتن. (ناظم الاطباء). ناخوش داشتن. مکروه داشتن. تقبیح کردن. (یادداشت مؤلف) : چون ابراهیم به صدوبیست سال رسید وقت رحلت نزدیک شد و کراهت می داشت. (قصص الانبیاء ص 57)
لغت نامه دهخدا
(دَ بَ تَ)
زشتی و بدی داشتن، فضیحت و رسوائی آوردن. افتضاح داشتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ دَ)
پلید بودن. ناپاک بودن، بد ذات بودن، بد عمل بودن. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تباه داشتن
تصویر تباه داشتن
باطل داشتن، ضایع فاسد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباحت داشتن
تصویر قباحت داشتن
زشتی و بدی داشتن، رسوائی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراهت داشتن
تصویر کراهت داشتن
((~. تَ))
نفرت داشتن، ناپسند بودن
فرهنگ فارسی معین
شبیه بودن، همانند بودن، ماننده بودن، همسان بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد